کد مطلب:50524 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

تاکید بر تدبر











امیرمومنان علی (ع) پیوسته بر تدبر تاكید می كرد و تلاش می نمود تا مردمان را بدین سوی كشد و بر این اساس تربیت را سامان دهد، چنانكه سفارش می فرمود:

«تفكر قبل ان تعزم و تدبر قبل ان تهجم.»[1] .

پیش از آنكه تصمیم بگیری فكر كن و پیش از آنكه وارد (كاری) شوی تدبر كن.

[صفحه 288]

«فكر قبل ان تقدم.»[2] .

پیش از اینكه گام (در كاری) نهی فكر كن.

پیشوای حكیمان، علی (ع) در جای جای وصیتنامه ی خود به فرزندش حسن (ع) او را به تدبر راه می نماید و در این جهت سوق می دهد، چنانكه می نویسد:

«من الوالد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدهر، الذام للدنیا، الساكن مساكن الموتی و الظاعن عنها غدا، الی المولود المومل ما لا یدرك، السالك سبیل من قد هلك، غرض الاسقام و رهینه الایام و رمیه المصائب و عبد الدنیا و تاجر الغرور و غریم المنایا و اسیر الموت و حلیف الهموم و قرین الاحزان و نصب الافات و صریع الشهوات و خلیفه الاموات.»[3] .

از پدری كه در آستانه ی فناست و چیرگی زمان را پذیراست، زندگی را پشت سر نهاده، به گردش روزگار گردن داده، نكوهیده ی دنیاست و آرمنده ی سرای مردگان و فردا كوچنده از آن. به فرزندی كه آرزومند چیزی است كه به دست نیاید، رونده ی راهی است كه به جهان نیستی درآید. فرزندی كه بیماریها را نشانه است و در گرو گذشت زمانه. تیر مصیبتها بدو پران است و خود دنیا را بنده ی گوش به فرمان. سوداگر فریب است و فنا را وامدار و بندی مردن و هم سوگند اندوههای جان آزار و غمها را همنشین است و آسیبها را نشان و به خاك افكنده ی شهوتهاست و جانشین مردگان.

آدمی اگر به تدبر نشیند، حال و آینده ی خود را در آینه ی این كلام می بیند كه چگونه در چیرگی زمان است و زندگی را چگونه پشت سر نهاده و به كدام سوی روان است و اینكه آدمیان چگونه در معرض تیرهای مصیبتند و تاجران غرور و زمین خوردگان شهوت و اسیران موتند. پس به خود آیند و از سركشی دست بدارند و به حقیقت خویش روی آرند.

«اما بعد، فان فیما تبینت من ادبار الدنیا عنی و جموح الدهر علی و اقبال الاخره الی، ما یزعنی عن ذكر من سوای و الاهتمام بما ورائی، غیر انی حیث

[صفحه 289]

تفرد بی دون هموم الناس هم نفسی، فصدفنی رایی و صرفنی عن هوای و صرح لی محض امری، فافضی بی الی جد لا یكون فیه لعب و صدق لا یشوبه كذب.»[4] .

اما بعد، آنچه آشكار از پشت كردن دنیا بر خود دیدم و از سركشی روزگار و روی آوردن آخرت بر خویش سنجیدم، مرا از یاد جز خویش بازمی دارد و به نگریستنم بدانچه پشت سر دارم نمی گذارد جز كه من هر چند مردمان را غمخوار، بیشتر غم خود را دارم. (این غمخواری) رای مرا بازگردانید و از پیروی خواهش نفسم بپیچانید و حقیقت كار را برایم آشكار نمود و مرا به كاری راست واداشت كه بازیچه ای در آن نبود و با حقیقتی روبه رو ساخت كه دروغی آن را نیالود.

«فاصلح مثواك و لا تبع آخرتك بدنیاك و دع القول فیما لا تعرف و الخطاب فیما لم تكلف. و امسك عن طریق اذا خفت ضلالته، فان الكف عند حیره الضلال خیر من ركوب الاهوال.»[5] .

پس در نیكو ساختن اقامتگاه خویش بكوش و آخرتت را به دنیا مفروش. در آنچه نمی دانی سخن را واگذار و آنچه را بر عهده نداری بر زبان میار. و راهی را كه در آن از گمراهی ترسی مسپار، كه هنگام سرگردانی گمراهی، بازایستادن بهتر است تا در كارهای بیمناك افتادن.

اگر آدمی این گونه عاقبت اندیشی نماید، بی گمان راه تربیت حقیقی را می پیماید و در سوداگری غرور ارزشهای خود را به تباهی نمی كشاند.

امیرمومنان علی (ع) چنان بر تدبر در همه ی امور تاكید می كرد كه در دستورالعملهای مدیریتی به كارگزاران خود سفارش می فرمود كه در انتخاب اشخاص، از جمله ملاكهای اصلی شان در گزینش، آینده نگری و عاقبت اندیشی اشخاص باشد، چنانكه در عهدنامه ی مالك اشتر به وی چنین نوشته است:

«و توخ منهم... و ابلغ فی عواقب الامور نظرا.»[6] .

و انتخاب كن از این كارمندان آنانی را كه... در عاقبت كارها بیشتر دقت كنند و

[صفحه 290]

در اموری كه بدانها مراجعه می شود، خوب دقت نمایند و عواقب آن را بررسی كنند.


صفحه 288، 289، 290.








    1. شرح غررالحكم، ج 3، ص 305.
    2. همان، ج 4، ص 179.
    3. نهج البلاغه، نامه ی 31.
    4. همان.
    5. همان.
    6. همان، نامه ی 53.